روایتی از یک خبر l پیامدهای خطرناک شکست راهبرد حل بحران سقف بدهی در آمریکا
تاریخ انتشار: ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۵۷۶۴۹
به گزارش روز دوشنبه ایرنا، روزنامه واشنگتن پست نوشت: رهبران کنگره و کاخ سفید تلاش می کنند به توافقی برای لغو سقف بدهی فدرال دست یابند و این در حالی است که وزارت خزانه داری تنها چند هفته فرصت دارد و ممکن است دیگر نتواند از بروز نکول بدهی (ناکامی در پرداخت سود یا اصل بدهی یا استقراض در زمان مقرر شده) بی سابقه جلوگیری کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منظور از «سقف بدهی» حداکثر پولی است که دولت آمریکا از طریق انتشار و فروش اوراق قرضه دولتی، میتواند قرض کند.
جنت یلن، وزیر خزانه داری آمریکا گفته است اگر دولت نتواند وام بیشتری بگیرد، وزارت متبوعش ممکن است فقط تا اول ژوئن بتواند فعالیت های خود را پیش از تمام شدن پول خود ادامه دهد. این ضرب الاجل خاص - موسوم به X-date - به درآمد و هزینه های مالیاتی بستگی دارد که می تواند از هفته به هفته به شدت در نوسان باشد.
این گزارش می افزاید: پیش بینی آینده دشوار است اما اثرات نکول بدهی ها احتمالا ترکیبی خواهند بود؛ توقف در پرداخت های فدرال به اقتصاد و بازار سهام آسیب می رساند که در بازار سهام به نوبه خود به اقتصاد زیان وارد می کند.
واشنگتن پست ادامه می دهد: محاسبه ارتباطات بین کاهش ارزش مسکن، افزایش نرخ بهره و بی ثبانی در نظام مالی جهانی دشوار است. برخی تخمین می زنند که این امر باعث از دست رفتن بیش از هشت میلیون شغل می شود و بر اساس برخی پیش بینی ها، نرخ وام مسکن ممکن است بیش از ۲۰ درصد افزایش یابد و اقتصاد به اندازه رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ منقبض شود.
این گزارش برخی از پیامدهای نگران کننده ادامه بحران در افزایش سقف بدهی ها را شامل موارد زیر طبقه بندی کرده است:
سقوط سهام
به نوشته واشنگتن پست، وال استریت احتمالاً اولین کانون مشکلات خواهد بود.هزینه محافظت در برابر نکول دولت و هزینه اوراق قرضه دولتی به دلیل مهلت سقف بدهی افزایش یافته است که منعکس کننده تردیدها در زمینه بازپرداخت است. اما این لرزش ها برای اکثر خانواده ها قابل توجه نیست.
انتظار میرود که هر چه دولت به نکول نزدیکتر میشود، این وضعیت نیز تغییر می کند. کارشناسان می گویند شوک ناشی از پرداخت نشدن بدهی ها، در نظام مالی، سهام، اوراق قرضه و صندوق های سرمایه گذاری متقابل، بازتاب می یابد؛ قبل از اینکه به اقتصاد در سطحی گسترده تر سرایت کند.
رکود ناگهانی
اگر این بن بست ادامه یابد، تأثیر آن به سرعت از بازارهای مالی به اقتصاد در سطحی گسترده تر سرایت می کند. کاهش دارایی خانوارها در سراسر کشور، باعث کاهش هزینههای مصرفکننده میشود که به کسبوکارها نیز آسیب میرساند.
افزایش نرخ بهره، گرفتن وام یا راه اندازی یک کسب و کار کوچک را دشوارتر می کند و همچنین می تواند بازار مسکن را دچار رکود بیشتر کند.
شدیدترین تاثیر ممکن است توقف پرداختهای منظم فدرال به دهها میلیون خانواده آمریکایی، از جمله افراد مسن در مراقبتهای پزشکی و تامین اجتماعی و افرادی باشد که به کوپنهای غذایی متکی هستند.
پیشبینی میشود که دولت فدرال امسال حدود ۶ تریلیون دلار هزینه کند که معادل ۱۶ میلیارد دلار در روز است. البته همه این ها به طور مستقیم به خانواده ها نمی رسد، اما مقدار زیادی پول است که یک شبه از اقتصاد ناپدید می شود.
بلاتکلیفی کارگران فدرال
وقتی که کنگره بودجه جدیدی را تصویب نکند، دولت آمریکا فرایندی برای تعطیلی دارد. سازمان هایی که هزینههای آنها تصویب نشده است، کارگران را برای مرخصی آماده میکنند و به برخی از کارکنان «ضروری» دستور میدهند که بدون دستمزد به کار خود ادامه دهند. در دهه گذشته سه تعطیلی وجود داشته است که حداقل یک روز کامل به طول انجامیده است. کارگران به شکل معمول پس از آن بازپرداخت می شوند.
اما کارشناسان می گویند که رسیدن به سقف بدهی ممکن است مشابه چنین شرایطی نباشد. دفتر مدیریت و بودجه کاخ سفید هنوز دستورالعملی را برای تعطیلی مرتبط با بدهی ها منتشر نکرده است. برخی از تحلیلگران بودجه می گویند که این مساله بسیار دشوارتر است زیرا هیچ راهی برای دانستن اینکه دولت قادر به انجام کدام پرداخت ها نیست، وجود ندارد.
این بلاتکلیفی میتواند بر پرسنل نظامی آمریکا و همچنین بازرسان ایمنی مواد غذایی، کنترلکنندگان ترافیک هوایی و کارگران سایر مشاغل حیاتی تأثیر بگذارد. بر اساس گزارش سرویس تحقیقات کنگره، دولت فدرال با حدود ۴.۲ میلیون کارمند تمام وقت، بزرگترین کارفرمای کشور است.
لغو پرداخت ها در خدمات تامین اجتماعی و برنامه مدیکر
در آمریکا بیش از ۶۰ میلیون نفر که بیشتر آنها سالمند هستند، ماهانه پرداخت های تأمین اجتماعی دریافت می کنند. تعداد مشابهی برای بیمه درمانی خود به برنامه مدیکر متکی هستند.
برخی از جمهوریخواهان ادعا کردهاند که دولت فدرال میتواند با تغییر مسیر درآمد مالیاتی، به این پرداختها، حتی بدون استقراض ادامه دهد. اما کارشناسان بودجه شک دارند که وزارت خزانه داری بتواند این مزایا را به موقع به سالمندان ارسال کند، به خصوص اگر این شرایط هفته ها یا ماه ها طول بکشد.
اگر دولت همچنان بتواند برخی از پرداختها را با درآمدهای مالیاتی دریافتی انجام دهد، ممکن است دولت مجبور شود بین ارسال چک برای افراد مسن و پرداخت سود بدهی، یکی را انتخاب کند. چشم پوشی از این پرداخت های بهره برای حفظ کارکرد تامین اجتماعی و مدیکر می تواند آنچه را که احتمالاً یک بحران مالی شدید است، تشدید کند.
افزایش هزینه های استقراض آمریکا
دولت فدرال آمریکا می تواند پول نسبتاً ارزانی قرض کند زیرا به عنوان یک ریسک اعتباری بسیار مطمئن تلقی می شود. اقتصاددانان می گویند تخفیفی که ایالات متحده برای دهه ها از وام گرفتن از آن برخوردار بوده است، ممکن است پایان یابد. برآورد موسسه بروکینگز، یک اندیشکده مستقر در دی سی، نشان داد که نقض محدودیت بدهی می تواند هزینه های استقراض فدرال را تا ۷۵۰ میلیارد دلار در دهه آینده افزایش دهد.
گسترش مشکلات اقتصادی آمریکا در سراسر جهان
بسیاری از کشورها با خرید مقادیر زیادی از بدهی های دولت آمریکا که به طور گسترده به عنوان یکی از امن ترین دارایی های جهان شناخته می شود، از منابع مالی خود محافظت می کنند. اما نقض سقف بدهی می تواند ارزش این اوراق را کاهش دهد و به ذخایر بسیاری از کشورها آسیب برساند.
فشار بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) برای افزایش نرخ بهره در سال گذشته برای مهار تورم، ارزش دارایی اوراق قرضه ایالات متحده را برای بسیاری از کشورها کاهش داده است.
کاهش ارزش دلار و اعتبار آمریکا
به گفته کارشناسان نکول بدهی می تواند با آشکار کردن عمق ناکارآمدی سیاسی داخلی این کشور، به جایگاه ایالات متحده در صحنه جهانی آسیب برساند.
این گزارش با اشاره به تمایل کشورها برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا نوشت: اعتبار دولت ها تا حدی به توانایی آن ها در واکنش به بحران ها گره خورده است. بحران بدهی در آمریکا توانایی دولت فدرال را نه تنها برای پاسخگویی به شرایط اضطراری، بلکه در انجام یکی از ابتدایی ترین وظایف خود یعنی پرداخت صورت حساب ها، زیر سوال می برد. اگر آمریکا نتواند این کار را انجام دهد، شهروندان و رهبران کشورهای این سوال را خواهند پرسید که این کشور چه چیز دیگری را می تواند مدیریت کند؟
دانیل برگسترسر دانشیار امور مالی در دانشکده بازرگانی بینالمللی دانشگاه برندیس، میگوید: این امر باعث از بین رفتن اعتماد جهانی به نظام سیاسی ما میشود، زیرا بخشی از جایگاه ما در جهان مبتنی بر اعتماد بینالمللی به کارامدی نظام سیاسی ما است و این بحران نشان می دهد که این طور نیست.
جهان آمریکا ۰ نفر برچسبها کنگره آمریکا بدهی دولت واشنگتن دولت آمریکا ایالات متحده آمریکا کاخ سفیدمنبع: ایرنا
کلیدواژه: کنگره آمریکا بدهی دولت واشنگتن دولت آمریکا ایالات متحده آمریکا کاخ سفید کنگره آمریکا بدهی دولت واشنگتن دولت آمریکا ایالات متحده آمریکا کاخ سفید ایالات متحده دولت آمریکا دولت فدرال اوراق قرضه پرداخت ها سقف بدهی بدهی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۵۷۶۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشتپردهی «بحران مرزی» در آمریکا/ مهاجرت سیلآسا: سلاحی برای نابودی مرزهای جغرافیایی و هویت ملی؟ +عکس
بحران مرز جنوبی ایالات متحده نه بهعنوان یک اتفاق مهاجرت، بلکه بهعنوان یک حمله عمدی و برنامهریزیشده به حاکمیت ملی آمریکا ظاهر میشود.
سرویس جهان مشرق- در فوریه سال جاری، مصاحبهای از یکی از مسوولان ارشد سابق کشور پاناما منتشر شد که با وجود ماهیت افشاگرانهی آن، توسط رسانههای جریان اصلی مورد توجه قرار نگرفت، یا این که {آنچنان که از سوابق قبلی برمی آید} در واقع توسط آنها بایکوت شد.
اوریل اورتگا، فرمانده پیشین گشت مرزی پاناما که اکنون مشاور امنیتی و دفاعی رئیس جمهور پاناما، لورنتینو کورتیزو، است، در مصاحبه ای در 22 فوریه گفت که "در سال 2016، همزمان با ورود سازمان های غیردولتی (NGO) بیشتری به پاناما. ، این کشور شاهد جهش در مهاجرت بوده است. "
این افزایش مطابق با نشست جهانی سازمان ملل متحد برای «مهاجرت ایمن، منظم و روی برنامه» در سال 2016 بود. دو سال بعد، 152 کشور - از جمله پاناما - به توافق برای مدیریت مهاجرت جهانی رای مثبت دادند. آمریکا، در زمان ریاست جمهوری ترامپ، به آن رای منفی داد.
آقای اورتگا گفت، اما بر خلاف شعار آن نشست، تحت مدیریت سازمان ملل، روند مهاجرت چیزی غیر از «منظم» بوده است. در عمل، شاهد آشوب و هرج و مرج بودهایم.
او تاکید کرد:
" در حال حاضر کاملاً برعکس است. اسناد نشان می دهد که در سال 2023 رکورد 500000 مهاجر از طریق جنگل متراکم معروف به Darien Gap از کلمبیا به پاناما سفر کردند. مهاجران از سراسر جهان برای شروع سفر خود به آمریکای جنوبی و مرکزی پرواز می کنند زیرا کشورهایی مانند سورینام و اکوادور برای ورود نیازی به ویزا ندارند. مقصد نهایی آنها آمریکا است. "
کتاب «سلاحهای مهاجرت جمعی: جابهجایی تحمیلی، اجبار و سیاست خارجی» نوشته کلی گرینهیل، نشان میدهد که کشورهای ضعیفتر از مهاجرت برای بیثبات کردن دشمنان قدرتمندتر خود استفاده میکنند.
جوزف هومیر، مدیر اجرایی مرکز یک جامعه آزاد امن و کارشناس جنگ های غیرمتعارف، به روزنامه کانادایی اپوخ تایمز گفت او معتقد است این چیزی است که آمریکایی ها اکنون در مرز جنوبی ایالات متحده می بینند.
او گفت:
"این یک تئوری توطئه نیست. «تهاجم» به مرز جنوبی ایالات متحده "مهاجرت مهندسی شده استراتژیک" است. "
آقای اورتگا کاملا موافق این ایده است که سازمانهای غیردولتی مشکلات مهاجرت انبوه را «تشدید» کردهاند.
او گفت:
"به جای کمک، آنها بخشی از مشکل هستند. «این خود مهاجران نیستند که تهدید ملی ایجاد می کنند. این جنایت سازمان یافته است و این سازمان های بین المللی {در پشت پرده} هستند. "
به بیان دیگر، آقای اورتگا به عنوان مقام مسوولی که مستقیما با مساله «بحران مرزی» در آمریکا سر و کار داشت، به صراحت تایید کرد که این «بحران» در ذات خود یک «توطئه» است که سازمان ملل متحد به نمایندگی از یک «دولت عمیق» جهانی که بهعنوان «گلوبالیستها» شناخته می شوند، آن را هدایت می کند و مجری میدانی آن هم «سازمانهای غیردولتی» (NGO) زیر پرچم حقوق بشر و حقوق اقلیتها ...هستند.
دو سه ماه پیش از این افشاگری، در 26 سپتامبر 2023، تحلیلگر سیاسی آمریکایی، آن وندرستیل، در برنامه خود با عنوان « Right Now with Ann Vandersteel» فاش کرد که «مجمع جهانی اقتصاد» (WEF) با در اختیار گرفتن چند پایگاه نظامی آمریکا در خاک پاناما، عملیات هجوم سیلآسای مهاجرین به خاک آمریکا را هدایت می کند.
بعد از افشاگری اورتگا، خبرنگار آمریکایی، «ایتان وایت» در مقالهای در پایگاه تحلیلی « gazetteller»(24 مارس 2024) از «تهاجم سازمانیافته» به مرزهای آمریکا توسط مهاجرین سخن گفت. از باب اهمیت موضوع و این که این سرفصل کاری شوم، به احتمال قوی در حال انجام در نقاط مختلف دنیا(از جمله منطقه غرب آسیا) است، متن کامل یادداشت وایت در ادامه می آید:
در زیر بطن تاریک سیاست جهانی، جایی که روکش دیپلماسی دسیسههای ماهیت شومتری را میپوشاند، بحران مرز جنوبی ایالات متحده نه بهعنوان یک اتفاق مهاجرت، بلکه بهعنوان یک حمله عمدی و برنامهریزیشده{با خونسردی و حسابگری} به حاکمیت ملی آمریکا ظاهر میشود. این یک حدس و گمان صرف نیست؛ این افشاگری خوفناک توسط اوریل اورتگا، یک مقام ارشد پانامایی با ارایه مدارک و نشان دادن جراحات میدانی برای اثبات آن است. اورتگا، با بیرون آمدن از سایهها، تصویری را به قدری زمخت و خشن ترسیم می کند که روایتِ به دقت تنظیمشده توسط نهادهای بینالمللی و توابع آنها را از هم می گسلد.
سازمان ملل متحد، زیر نقاب ترویج صلح و کمک های بشردوستانه، متهم متهم اول سازماندهی این بحران عامدانه است، اقدامی آنقدر جسورانه که بوی توطئهای شوم برای تضعیف مرزهای ملی و تحمیل یک برنامهی گلوبالیستی بر کشورهای بی خبر، از آن به مشام می رسد. پیمان جهانی سازمان ملل برای مهاجرت ایمن، منظم و روی برنامه، که توسط 152 کشور به تصویب رسیده است، به عنوان یک اسب تروا در معرض نمایش قرار می گیرد، قراردادی که وعده نظم می داد، اما چیزی جز هرج و مرج بر دروازههای آمریکا به ارمغان نیاورده است.
شواهد؟ هجوم سرسامآور نیم میلیون روح که در مسیرهای سرشار از خطرهای پنهان در Darien Gap {به سمت خاک امریکا} پرسه می زنند. دارین گَپ جنگلی است به قدری متراکم و نابخشنده که زنده بیرون آمدن از آن جای شگفتی است. با این حال، آنها دستهجمعی ظاهر میشوند و با نوای مسحورکنندهی «یک زندگی بهتر» انگیزه می گیرند و امور آنها توسط شبکه پیچیدهای از سازمانهای غیردولتی و حامیان مرزهای باز که خود را به عنوان «انساندوستان» معرفی میکنند، تسهیل میشود.
این «تهاجم» - حقیقتا نام دیگری نمی شود بر آن گذاشت- نتیجه جنگ یا بلای طبیعی نیست، بلکه محصول یک استراتژی حساب شده «مهاجرت مهندسی شده استراتژیک» است، اصطلاحی که باید دلِ هر میهندوستی را بلرزاند. صحنهگردانها؟ گروهی از طرفداران حذف مرزهای ملی(اصطلاحا «بینالمللگرایان») و سازمانهای غیردولتی، به همراه سازمان ملل متحد که سرنخها به دست آن است و میلیونها دلار را به جیب سازمانهایی مانند HIAS سرازیر میکند، نه برای کاهش درد و رنج مهاجران، بلکه برای اطمینان از باز ماندن دریچهها به روی این سیل انسانی.
همدستی سازمان های غیردولتی در این هرج و مرج مهندسیشده، خیانت به آرمان های بشردوستانه است و کمکها را به «سلاح مهاجرت دسته جمعی» تبدیل می کند. نقشههای ارائهشده توسط این سازمانها، جزئیات مسیرهای مملو از ایستگاههای اتوبوس و کیوسکها، فقط کمک نیستند. آنها دعوتهایی هستند که هزاران نفر را به سفرهای پرخطر دعوت میکنند، اما هیچکس حواسش نیست.
شهادت اورتگا حقیقتی رسواکننده را آشکار می کند: بودجه برای کمک به مهاجران در حال ناپدید شدن در چاه ویل است. کارکنان سازمان های غیردولتی صرفا حضوری در اردوگاههای مهاجرین به هم می رسانند تا صرفا ابراز وجود کرده باشند و برخی اقدامات سردستی و از سر رفع تکلیف انجام می گیرد. صلیب سرخ و پزشکان بدون مرز هم هر کاری که می توانند انجام می دهند، اما این سوال بزرگ است: بقیهی این کمکهای مالی عظیم کجا می رود؟
این فقط یک شکست سیاست نیست؛ این یک اقدام عمدی براندازی است که سازمان ملل در راس آن قرار دارد. سلاحی برای مهاجرت علیه ایالات متحده، تبدیل رویای آمریکایی به یک کابوس برای منافع سیاسی. این یک حمله تمام عیار به مرزهای کشور است، تلاشی عمدی برای فرسایش بافت جامعه آمریکا از درون.
همانطور که اورتگا اشاره می کند، پیامدهای این دستور کار در حال حاضر آشکار شده است، با شهرهایی مانند نیویورک که بار عمده این جریان کنترل نشده را به دوش می کشند، زیرا "افراد بد" باعث "خسارات و اختلالات زیادی" می شوند. این فقط مربوط به مهاجرت نیست. این در مورد بقای هویت ملی، یکپارچگی مرزها، و حاکمیت دولت ها در مواجهه با تلاش سازمان یافته برای تضعیف و بی ثباتکردن عامدانه است.
بحران مرز جنوبی ایالات متحده، از طریق افشاگریهای اورتگا، یک زنگ بیدارباش است، یک فراخوان شفاف برای اقدام علیه معماران این دستورکار جهانی. این امر مستلزم حسابرسی، دفاع شدید و تسلیم ناپذیر از حاکمیت ملی، و امتناع از مهره بودن در بازیای است که سهام آن چیزی کمتر از جوهر ملیت ما نیست.
در برابر این گونه افشاگریها سکوت کردن، همدستی در جرم است و عمل، تنها راه پیش رو. زمان دیپلماسی مودبانه به پایان رسیده است. این لحظه مستلزم یک رویارویی زمخت و بیانعطاف و بدون فیلتر با نیروهایی است که به دنبال تضعیف ملتها هستند. این فقط یک نبرد برای مرز نیست. این مبارزه برای روح ملی است. "
***
شاید بسیاری از خوانندگان که این سطور ایتان وایت را خواندند، آن را بیش از حد «توطئهپندار» یا «تاریکاندیش» در نظر بگیرند، لیکن، وقتی به ریشهها و بسترهای قدیمیتر موضوع «سیل مهاجران» می نگریم، آنگاه قرائن و شواهد تایید یک «طرح» هدفمند و برنامهریزیشده بسیار بیش از آن است که به راحتی از کنار دعاوی امثال وایت عبور کنیم.
وقتی در سال 2017، «ویکتور اوربان»، سیاستمدار ملیگرای مجارستان، موفق شد در راس حزب متبوع خود دولت را در این کشور به دست بگیرد، نوک پیکان حملات خود را متوجه یک چهرهی یهودی اصالتا مجارستانی کرد که نام او با شورشها، کودتاها و فروپاشی سیاسی در شرق اروپا گره خورده است: جرج سوروس.
اوربان سوروس را متهم کرد که آشکارا دشمن «مرزهای جغرافیایی» و «هویتهای ملی» است و با بهرهگیری از سرمایه و لجیستیک موسسه تحت امر خود، «بنیاد جامعه باز» عملا اروپا را با «سیل مهاجران» غرق کرده است. [1] [2]
این که چه میزان از سخنان و اتهامات اوربان علیه سوروس و بنیاد او حقیقت داشت و چه میزان به پروپاگاندای سیاسی ملیگرایانهی او مربوط می شد، بحثی مستقل است، اما در یک نکته تردیدی وجود ندارد و آن این که در پس پروژهی «تبدیل مهاجرت به یک سلاح» علیه تمامیت ارضی، هویت ملی، ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و دینی ملتها باز هم ردپای «صهیونیزم جهانی» قابل مشاهده است.
جای تعجب نیست که وقتی به سخنان صهیونیستهای متعصبی مانند باربارا لرنر اسپکتر، بنیانگذار Paideia، «مؤسسه اروپایی مطالعات یهودی برای ترویج چندفرهنگی» در مصاحبهی از او در سال 2010 دقت می کنیم، سوالات و ابهامات ما درباره راهبرد «تبدیل مهاجران به اسلحه» به طرز چشمگیری افزایش می یابد. اسپکتر در ان مصاحبه گفته بود: "اروپا چندفرهنگی و چند نژادی خواهد شد و یهودیان به خاطر «نقش پیشرو» شان در این تلاش، مورد کینه قرار خواهند گرفت. "[3]
و این دقیقاً همان چیزی است که به گفته «Gearóid Ó Colmáin» در مقالهی «مهاجرت مهندسیشدهی اجباری: جنگ صهیونیسم علیه اروپا» رخ داده است:
"سازمانهای «بشردوستانه» یهودی... که هیچ علاقهای به مصیبت میلیونها پناهنده فلسطینی صهیونیسم ندارند، فعالانه به آوارگان سوری در اردوگاههای اردن، «اسکان مجدد» در اروپا و آمریکا را وعده میدهند. "[4]
او با ارجاع به مقالهای در وبسایت infodirekt اشاره میکند که طبق آن، "سازمانهای آمریکایی هزینه قایقهایی را که هزاران پناهجو را به اروپا میبرند، پرداخت میکنند... آنها «یک طرح تأمین مالی مشترک» ایجاد کردهاند که «هزینههای حملونقل» را پرداخت میکند. هیچ پناهندهای از شمال آفریقا 11000 یورو پول نقد{برای پرداخت کرایه} ندارد. "
کولمین همچنین بر نحوه ارائه گذرنامههای جعلی سوری به پناهندگان تاکید کرد:
"تا زمان خشونتها در سوریه در سال 2011، گذرنامههای سوری توسط دولت فرانسه چاپ میشد... این نشاندهنده دخالت دولت فرانسه است. "[5]
او همچنین فاش کرد که دولتهای اروپایی نه تنها برنامههای صهیونیستی را پیش میبرند، بلکه مدیریت بحران مهاجران را به شرکتهایی مانند ORS Services واگذار میکنند که در یک قلم، ۲۱ میلیون یورو از دولت آلمان دریافت کردهاند. این شرکت یکی از شرکتهای وابسته به بانک بارکلیز متعلق به خاندان زرسالار صهیونیست «روچیلد» است. سازمان دیگری که مهاجران را قاچاق می کند، «جمع آنارشیست پِنگ» است که توسط مؤسسه جناح راست افراطی «آین رند» که مدیر آن یارون بروک اسرائیلی و صهیونیست است، تأمین مالی می شود! [6]
به گفته امدادگران در جزیره یونانی لسبوس، موسسهی اسراییلی «IsraAid» پناهجویان عیالوار تحت پوشش خود را با اتوبوس به اروپا می فرستاد، [7] و بسیاری از مردم را به این سوال سوق داد که چرا اسرائیل به پناهجویان کمک «خیرخواهانه» می پردازد در حالی که در اسرائیل پناهجویان جرمانگاری شده و به اردوگاه های کار اجباری پرتاب می شوند؟
در واقع نتانیاهو به خوبی می دانست که چگونه پناهجویان خطر "دموگرافیک" را برای رژیم اسرائیل ایجاد می کنند. او به صراحت گفت: "اگر ورود آنها را متوقف نکنیم، مشکلی که در حال حاضر 60000 نفر است می تواند به 600000 افزایش یابد و موجودیت ما را تهدید می کند. "[8] به نظر میرسد صهیونیستها هیچ نگرانی از وجود اروپاییها یا جمعیت سفیدپوست ندارند، و بسیاری از رهبران شاخص این رژیم به وضوح میگویند که چگونه میخواهند سفیدپوستان را از طریق «نسلکشی فرهنگی» نابود کنند.
به گفته «توماس پی. ام. بارنت»، مدیر موسسه مشاورهی نظامی اسرائیل «هدف نهایی هماهنگی اجباری همه کشورهای جهان است. این باید با مخلوط کردن نژادها با هدف ایجاد یک نژاد قهوه ای روشن در اروپا به دست آید. به همین دلیل، سالانه 1.5 میلیون مهاجر از جهان سوم به اروپا مهاجرت می کنند.»[9]
ظاهراً طرح نابودی اروپا دهها سال پیش توسط یک کنت برجسته صهیونیست، ریچارد فون کودنهوو- کالرگی، بنیانگذار معنوی اتحادیه اروپا، در کتاب praktischer idealismus خود در سال 1925 ترسیم شده بود. [10] یک گلّهی چند ملیتی بدون کیفیت که به راحتی توسط نخبگان حاکم کنترل می شود. او به صراحت نوشت:
"ما قصد داریم اروپا را به نژاد مخلوطی از آسیایی ها و سیاهپوستان تبدیل کنیم که توسط یهودیان اداره می شود. "
ریچارد فون کودنهوف-کالرجیهدف اختلاط و درهمآمیزی نژادی و فرهنگی برای کالرگی و پیروان گلوبالیست او، تضعیف هویت نژادی، ملی و فرهنگی و ایجاد یک حکومت جهانی واحد است که کنترل آن آسانتر باشد. و این ممکن است توضیح دهد که چرا ناگهان در تلویزیون و رسانه ها فقط چهره های سیاه و مختلط را می بینیم. این حد از «نفاق» بسیار آزادهنده است، چرا که هر کسی که کمی به ماهیت «دولت پنهان» جهانی آگاه باشد، می داند که سرسوزنی شان و کرامت و حتی جان سیاهپوستان برای آن ارزشی ندارد و این صرفا یک سوءاستفاده ابزاری از مسائل نژادی است. وگرنه در کشوری چون انگلستان، نژادپرستی تا بیخ و بنیان نهادینه شده است.
الکساندر دوگین، فیلسوف روسی، نوشت:
«قدرت گلوبالیستها... بر تلقینات و «معجزه های سیاه» استوار است. آنها نه به خاطر قدرت واقعی، بلکه بر اساس ایجاد توهم، شبیهسازیها و تصاویر مصنوعی حکومت میکنند که دیوانهوار سعی میکنند آنها را در ذهن بشر القا نمایند.»
هدف از قدرت متقاعدسازی جهانی گرایان از طریق رسانه کنترلشده و پیشبینیهای خود-محققگر این است که اطمینان حاصل شود که توده ها سردرگم می مانند و نمی توانند مه های دروغ و دوگانگی را ببینند. این البته زمانی امکانپذیر است که تعدادی از الیگارش های صهیونیست از جمله روپرت مرداک صاحب اکثر رسانه ها باشند و همین الیگارشها بر نهادهای جهانی مانند سازمان ملل و مجمع جهانی اقتصاد کنترل داشته باشند.
این واقعیت توسط کلاوس شواب موسس و رئیس WEF برجسته شد، زمانی که در سال 2017 اظهار داشت:
"چیزی که ما به آن بسیار افتخار می کنیم این است که با رهبران جوان جهانی WEF خود در کابینه های جهانی کشورها نفوذ می کنیم. "
کلاوس شواببرنامه «رهبران جهانی جوان» که توسط WEF مدیریت می شود، شامل رهبران جهانی مانند جاستین ترودو، امانوئل مکرون و مارک زاکربرگ است. حامیان اصلی این برنامه عبارتند از بنیاد بیل و ملیندا گیتس و گوگل. این به خوبی گویا هست که چرا غول فناوری اطلاعات، یعنی گوگل تا همین امروز، اجازهی کوچکترین خدشه به روایت «WEF» از داستان کووید و واکسیناسیون را نمی دهد.
کووید یک آزمایش واقعی توسط WEF بود تا ببیند دستکاری افکار عمومی و دستیابی به انطباق چقدر آسان است. از طریق برنامههای تکراری رسانهای «القای» ترس، آنها توانستند بیشتر جمعیت جهان را قرنطینه نمایند و صدها میلیون نفر را با واکسنهایی ژنتیکپایه که هنوز مراحل کارآزمایی بالینی آنها هم انجام نشده بود، واکسینه کردند.
کلاوس شواب و گلوبالیستها در WEF در چند سال گذشته برنامهریزی کرده بودند تا جامعه را اصلاح کنند و کنترل را به چند الیگارشی غیرمنتخب موسوم به دولت عمیق واگذار کنند، اما نتوانستند، زیرا میدانستند که مقاومت خواهد شد. به همین دلیل است که شواب اظهار داشت که این بیماری همهگیر یک "پنجرهی نادر اما باریک از فرصت برای انعکاس دوباره تجسم و تنظیم مجدد جهان ما است. "
به گفته مشاور اسرائیلی WEF، یووال نوح هراری، اهداف «بازتنظیم بزرگ» شامل کنترل جمعیت، حذف فرآیندهای دموکراتیک و واگذاری مالکیت و کنترل به دولت عمیق است. هراری مدافع این است که انسانها اکنون «قدرت مهندسی مجدد زندگی» را دارند و برای نظم جهانی علمی و تکنوکراتیک، که در آن دولت تنها تأمینکننده خواهد بود و نیازی به خانوادهها نیست، میخواهد. او استدلال میکند که «روحهای انسانی» و «ارواح آزاد» از طریق «نظارت کامل بیومتریک» به پایان خواهند رسید. چون نمیخواهیم مردم را زیر نظر بگیریم، میخواهیم بدانیم چه چیزی زیر پوست است.»
یووال نوح هراریاز مارک زاکربرگ گرفته تا مدیر عامل صندوق بینالمللی پول و همچنین مدیرعامل کمپانی اکسل اسپرینگر، بزرگترین ناشر اروپا و... در میان ارادتمندان هراری برخی از قدرتمندترین افراد جهان حضور دارند و مانند پادشاهان باستانی به پیشگاه او میرسند.
در حالی که همکیشان هراری می خواهند از طریق "مهندسی اجباری" مرد سفیدپوست را نابود کنند، هراری از طریق مهندسی اجتماعی می خواهد تراشه هایی را در بدن انسان وارد کند و "انسان ها را به خدایان ارتقا دهد". گرچه هراری اهداف شوم را در کلمات آکادمیک خود «شکلاتپیچ» می کند، لیکن هر دوی آنها ایجاد یک نظم نوین جهانی را، که در ذات خود یک دیکتاتوری جهانی است، ترویج می کنند و این امر تنها پس از نابودی جهانی که ما می شناسیم می تواند اتفاق بیفتد. به تعبیر تلمودی، به گفته متعصبان سوپرصهیونیست «کاهانی» در اسراییل، "نابودی نژاد سفید و اعراب باعث ظهور ماشیاخ(مسیح) یهودی نیز خواهد شد. "[11]
بنا بر این، جای تعجب نبود که امام خمینی(ره)، چند دهه پیشتر از تعبیر دقیق «شیطان بزرگ» برای آمریکا استفاده کرد، چرا که به تعبیر ایشان، این کشور با تبلیغات گستردهای که توسط صهیونیسم بینالمللی برایش هماهنگ میشود، مردم جهان را سرکوب میکند. امروز، پس از چند دهه، طنین همان استدلال امام توسط برخی رهبران ابراز می شود. رییس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین به صراحت گفت:
"غرب آماده است برای حفظ سیستم استعماری نوین که به آن اجازهی انگلی کردن دنیا را می دهد، و ترویج سیاستهایی که شیطانی است، پا روی همه چیز بگذارد. "[12]
همانطور که دکتر کوین بارت می نویسد:
"اشاره پوتین به شیطانپرستی توبیخ تند الیت نظم نوین جهانی بود، که سکولاریسم ستیزه جویانه را بر جوامعی که قصد تضعیف آنها را دارند، تحمیل می کنند، در حالی که خود در نهان، شیطانپرست هستند. "
بارت به عنوان مصداق، تصریح می کند:
"هر کسی که در این مورد شک دارد باید نام «سرهنگ مایکل آکینو» را جستجو کند. آکوینو، شیطان پرست مشهور و متهم به کودکآزاری دسته جمعی، به دلیل جنایات خود علیه کودکان با انتصاب به عنوان رئیس واحد جنگ روانی ارتش ایالات متحده جایزه گرفت. "[13]
[1] https://humansbefree.com/2018/11/george-soros-organizations-work-tirelessly-to-flood-the-european-continent-with-illegal-migrants.html
[2] https://www.politico.eu/article/hungary-lashes-out-at-soros-with-poster-campaign/
[3] https://www.thechristiansolution.com/doc2019/912_NeoHitler.htm
[4] http://en.alalam.ir/news/1578365
[5] https://www.voltairenet.org/article188864.html
[6] https://www.tagesspiegel.de/berlin/politaktivisten-wollen-fluchthelfer-auszeichnen-5072161.html
[7] https://veteranstoday.com/2016/02/13/israaid-refugee-crisis-and-clash-of-civilizations/
[8] https://www.theguardian.com/world/2012/may/20/israel-netanyahu-african-immigrants-jewis
[9] http://entityart.co.uk/multiculturalism-is-being-used-against-humanity-to-help-bring-about-the-zionist-new-world-order-kalergi-plan-white-genocide-immigration/
[10] https://expose-news.com/2022/03/19/the-genocide-of-the-peoples-of-europe/
[11] https://imeu.org/article/fact-sheet-meir-kahane-the-extremist-kahanist-movement
[12] https://www.washingtontimes.com/news/2014/jan/28/whos-godless-now-russia-says-its-us/
[13] https://www.veteranstodayarchives.com/2014/03/22/putin-nwo/